دلنوشته من می ترسم :

من می ترسم :
خیلی می‌ترسم. می‌ترسم از اینکه دفاع من از جمهوری اسلامی، که می‌دانم حق است، به معنی دفاع من از عملکرد برخی مسئولین جمهوری اسلامی، که می‌دانم ناحق است، تلقی بشود. در این چهل و اندی سال هرگاه مردم به خیابان آمدند و از جمهوری اسلامی دفاع کردند، مسئولین کیف کردند و خیال برشان داشت که راه را درست می‌روند و کار را درست انجام می‌دهند که اگر اینطور نبود ما اندکی اصلاح می‌دیدیم. اندکی تغییر می‌دیدیم. اندکی بهبود حس می‌کردیم. احتمالا الان می‌گویید خطای یک نفر را به پای کل سیستم ننویس. چشم شمسی خانم. ولی بِینی و بین‌الله ضعف‌ها و ایرادات مختص یک مسئول است؟ محدود به یه دوره زمانی خاص است؟ محدود به یک سازمان و ارگان است؟ اوکی. قبول. یک مسئول اشتباه می‌کند و نباید خطایش را پای سیستم نوشت اما این سیستم چرا با آن شخص برخورد نمی‌کند؟ کو؟ پس چه شد وعده محاکمه روحانی؟ مقصر آبروریزی مستعان ۱۱۰ که بود؟ سرانجام دادگاه هواپیمایی اوکراینی چه شد؟ پشت قضیه اسیدپاشی اصفهان چه کسی بود؟ با مقصر ماجرای اسپری فلفل استادیوم مشهد برخورد شد؟ عنابستانی نقره داغ شد؟ پووووووف.
اما این وسط تا دلت بخواهد سلطان قیر و سکه و دلار اعدام شد و نتیجه‌اش را هم می‌بینیم. کجا سکه پایین آمد و کی دلار آرام گرفت؟ الحمدلله الحمدلله الحمدلله که چهارتا بهایی هم هستند که همیشه تمام مشکلات و خطاکاری‌ها را بیندازیم گردن شبکه نفوذ.

من می‌ترسم. می‌ترسم که نقد به حاکمیت مرا پرت کند در دایره‌ی اراذل و اوباشی مانند شاهین نجفی و تتلو و رجوی و پهلوی و... افرادی که حتا در زندگی شخصی خود هم از هیچ تلاشی برای فساد و زن‌باره‌گی و تجاوز فروگذار نکردند. افرادی را می‌شناسم که تمام عمر خود را دنبال زن مردم بودند و چشم و چال‌شان کور شد از بس که به هر زنی رسیدند، آخرین جایی که نگاه کردند، صورتش بود. افتخارشان تعداد دخترهایی بود که کنارشان خوابیده بودند و هر دختری دیدند زیر لب گفتند: ای جان.
حالا همین افراد در کنار بقیه عَلَم «زن، زندگی، آزادی» را برافراشتند و از آتش‌شان از بقیه هم تندتر است. از همین می‌ترسم. از همینکه ایستادن در برابر جمهوری اسلامی به معنی ایستادن در کنار این مریض‌های جنسی تلقی بشود. می‌ترسم که ایستادن من در برابر حاکمیت، قند در دل کوموله و آل‌سعود و دشمنان ایران آب بکند. مگر می‌شود تمام ناحَقان عالم از یک جنبش حق حمایت کنند؟ اگر حق هم باشد چطور ممکن است حق بماند؟ می‌ترسم. می‌ترسم از اینکه ایستادن در برابر جمهوری اسلامی به زالوصفتان ضدایرانی فرصت رشد و قدرتمند شدن بدهد و از آن‌سو می‌ترسم دفاع از جمهوری اسلامی، خیال برخی مسئولانش را راحت کند که بیمه هستند و هرکاری بکنند و هر گندی بزنند، یک عده همیشه هستند که حمایت کنند و فحش بخورند و دفع بلا بکنند. این ترس این روزهای من است.

برای همین تلاش می‌کنم این روزها خیلی موضع‌گیری خاصی نکنم. بگذارم فضا که آرام شد و قیل و قال‌ها خوابید به شیوه خودم اعتراض کنم. شیوه من شاید مانند معترضان کف خیابان خیلی لایک‌خور و رسانه‌پسند و جنجالی نباشد ولی در عوض غریبه‌شادکن هم نیست. شاید آتش روشن نکند ولی در عوض مخل کسب و کار ملت و ایجاد ترافیک و... هم نمی‌شود. شاید فحش ناموس در آن نباشد ولی حداقل برای دفاع از حقوق زن به زن فحش نداده‌ام. شاید ده‌ها نفر را با من همراه نکند ولی می‌دانم که اثر آن مفیدتر از آتش زدن سطل زباله و عکس گرفتن و درخواست پناهندگی دادن است. چون من ایمان دارم که بی‌شک، قدرت کلمه به مراتب بیشتر از کوکتل مولوتوف است.
خلاص

@kampeynraisi
دیدگاه ها (۰)

#پهباد_شاهدکافیه_یا_بازم_بفرستیم؟

#فمینیسم #زن_عفت_افتخار #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب

تایپوگرافی ذکر روز دوشنبه :

سلام گلهای مهربان دوشنبه تون زیبا و سرشار از آرامش :

حجاب

⭕️ طلبکاری یک بدهکار🔹فرد فوق که نماینده های مجلس فعلی را به ...

بسم الله الرحمن الرحیم پیام به مناسبت فرا رسیدن هفته بسیج :ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط